« اِنَّ اللهَ شاءَ اَنْ یَراکَ قَتیلا » براستی که خدا خواست تو را کشته ببینند.
« مِنَ الْمُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوالله عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً »
«از مؤمنین مردانی هستند که صادقانه به آنچه با خدای خویش عهد بستهاند وفا کردند پس برخی از آنان شربت شهادت نوشیدند و برخی دیگر در انتظارند و
تغییر رأی ندادند. »
« ما از خداییم و بازگشت ما به سوی اوست » پس چه بهتر که مسیر را در راه او طی کنیم تا خداوند راضی باشد.
با درود و سلام بر یگانه منجی عالم بشریّت حضرت مهدی موعود(عج) و نایب برحقّش امام امّت و با درود و سلام بر رزمندگان جان برکف اسلام و قرآن و با درود و سلام بر خانواده معظّم شهدا و با درود و سلام بر شما مردان حزبالله.
اینجانب مجید یحییزاده فرزند محمود، متولّد 1350 وصیّتنامهام را با یاد و نام خدا آغاز میکنم، خدایی که از اندرون قلبم آگاهی دارد و با او از روی صدق و صفا سخن میگویم و همهی تلاشم برای گرفتن حقّ مستضعف از مستکبر و دفاع از اسلام در مقابل کفر است و گرنه به جبهه نمیرفتم و من در این مقطع حسّاس و سرنوشت ساز این احساسات را در وجودم حسّ میکنم و برآن شدم که به جبهههای نبرد بروم و این بار سنگین را از دوشم سبک کنم
مدّتهاست به انتظار شهادت نشستم و این بار که به جبهه میروم با روحی مملو از نور خدا و دلی آهنین بهسوی خدا حرکت میکنم و ما که پس از مرگ را حیات میدانیم چه باکی از کشته شدن داریم؟ و من هم در این برهه از زمان به ندای حسین زمان، پیرجماران، امام امّت، لبّیک گفتم تا در جبههها حسین را یاری کنم و اگر این سعادت عظیم نصیب حقیر گشته لیاقت آن را در وجودم احساس میکنم که عاشق به معشوق میپیوندد.
امّت شهیدپرور و حزب الله! در این مقطع از زمان باید ابراهیم وار اسماعیل خود را به قربانگاه عشق بفرستید بیایید بهجای اینکه دست فرزندان را بگیرید به مادّیات بچسبانید خود دست فرزند را گرفته روانه جبههها کنید تا دین خدا سراسر گیتی پرتوافشان شود شما مثل مردم کوفه نباشید که جنگ یک روز برایشان تابستان گرم و یک روز زمستان و یک روز دیگر موقع کار باشد حرف امام عزیز را گوش دهید، امام رحمت است برای ما و اسلام ما، ببینید شهدای ما چه کردند و چه میخواهند و شما هم آن را انجام بدهید، تقوی را تقوی را تقوی را پیشهی خود سازید و حتّی در خوردن.
ای مردم! خدا را همیشه مدّنظر داشته باشید که خداوند شاهد و حاکم در فردای قیامت است. بپرهیزید از گناه، حتّی در جای خلوت که خداوند ناظر بر اعمال شماست، بهگفتهی
امام امّت جامهی عمل بپوشانید که نصایح امام، انسان را به تکامل میرساند و عروج میدهد و هر قطره خون شهید که به زمین میریزد میگوید اطاعت از امام کنید و گوش به حرف امام دهید و در مقابل دشمن ایستاده و پافشاری کنید چون خداوند شما را دوست میدارد و راه شهداء را ادامه دهید نگذارید این خونهای با عظمت، پایمال گردد. « بهیاد خدا باشید که یاد خدا دلها را آرامش میدهد. »1 جبههها را پرکنید در دعاهای کمیل و توسّل شرکت کنیدخصوصاً در نماز جماعت.
این حقیر برای یاری دین خدا و اسلام به جبههها رفتم چون ناموس و دینم در خطر بودند اگر با زنده ماندنم هیچ کمکی به انقلاب نمیکردم الان با ریخته شدن خونم این درخت نوپای انقلاب آبیاری میشود که اقدام کمی به اسلام شده باشد.
پدر و مادرم! شما امانتداری بودید از طرف خدا، خدا هم امانت را از شما پس گرفت و نکند در پس دادن امانت ناراحت باشید و گریه و زاری کنید. مادرم! مرا ببخش، شیرت را به من حلال کن چون برای بزرگ کردن من زحماتی را متحمّل گشتی بیخوابی کشیدی خلاصه با این همه زحمات و کاری که برایم انجام دادی مرا حلال کن تا خدا از من راضی باشد. مادرم! شهادت ارثی است که از اولیای خدا به ما رسیده است. شهادت در راه خدا ناراحتی ندارد اگر
میخواهید گریه کنید گریه را برای حسین(ع) و طفل شش ماهاش کنید.
خواهرانم! زینب گونه عمل کنید و حجابتان را حفظ کنید، حجاب تو سنگر توست و سنگر تو وقار توست و وقار تو افتخار ماست. خواهرانم! سیاهی چادرتان رنگینتر از خون سرخ من است. قدر خودتان را بدانید و در این راه زینب گونه عمل کنید. در پایان وصی و ناظرم پدر و مادرم میباشند.
روز سه شنبه ساعت 11 شب مورّخهی 5/3/1366
وصیّت نامهی حقیرتان مجید یحیی زاده
« الا لَعْنَةُ اللهِ علی القومِ الظّالمینَ وَ سَیَعْلَمُ الذینَ ظَلَمُوا اَیَّ مُنْقَلِبٍ یَنْقَلِبون. 1 »
1- اشاره دارد به سخنان امام حسین(ع) در جواب برادرش محمّدبن حنفیّه: که از حضرت خواسته بود در مکّه بماند و به سمت کوفه حرکت نکند، حضرت در جواب فرمود: پس از رفتن تو، رسول خدا(ص) نزد من آمد و فرمود: یا حُسیْنُ : أَخْرِجْ الی الْعَراقِ فإِنَّ اللهَ قَدْ شاءَ أَنْ یَراکَ قَتیلاً : ای حسین! به سوی عراق برو، زیرا خدا مایل است تو را کشته ببیند. لُهُوف علی قتلی الطفوف سیدبن طاووس، ترجمهی عقیقی بخشایشی – نشر بخشایش پاییز
سال 1377 – ص 81
2- سورهی احزاب – آیهی 23
3- اشاره دارد به آیهی 156 سورهی بقره که می فرماید: اِنّا لِلّهِ وَ إِنّا اِلَیهِ راجِعُون : ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم
1- اشاره دارد به سورهی رعد – آیهی 28 که می فرماید: أَلا بِذِکْرِاللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوبُ : ( ای مردم ) آگاه باشید ، تنها با یاد خدا، دلها آرامش مییابد.
1- سوره ی شعراء آیه ی 227 و ستمکاران مطمئنا خواهند دانست که به کدام جایگاه باز خواهند گشت.
شهید مجید یحییزاده فردی بسیار آرام و باوقار بود و متواضعانه در محافل سیاسی و مذهبی شرکت میکرد. نماز خود را به موقع و سروقت میخواند و در دعای کمیل شرکت میکرد و پیرو خطّ امام خمینی(ره) بود.
ایشان بارها و بارها به خاطر اسلام و امام از کلاس درس و مدرسه فرار کرد تا بتواند در جبهه حضور پیدا کند. وقتی به کلاس سوّم راهنمایی راه یافت در اواخر مدرسه بهطور مخفیانه به جبهه رفت. روح و فطرت الهی او را در میدانهای نبرد به آزمایش بزرگ واداشت و سرافرازانه تسلیم حق شد و جان خود را به خالق هستی تقدیم نمود و سعادت دنیا و آخرت را برای خود و عزّت و افتخار را برای بازماندگان و امّت اسلامی به ارث گذاشت.
جبهه پدرم جلوی مرا گرفته گفت که شما 8ماه رفتی بسه دیگه
بهرحال باید مخفی بریم مجید گفت من
میخوام بیام پس شب میام خانه شما کیفت ات را میبرم خانه خودم
شما یواش فردا بیایید تاشهر به کسی نمی گوییم
اقا مجید امد کیف مرا برد خانه خودش که
من فردا به هوای مدرسه بریم قائمشهر واعزام بشویم
بالاخره موقع اعزام شد کارهای انجام واماده اعزام سوار ماشین شویم
گفتم بی زحمت کیف من کو گفت من
کیف خودم را نیاوردم گفتم چه شد مگه گفت دیشب رفتم خانه کیف
خودم را جمع کردم که صبح بیارم خاله
ام امد خانه ما فهمید که ما میخواهیم بریم جبهه کیفهای مارا برد
خانه اش که منهم نیام دوتای بدون کیف
رفتیم تااهواز بامشقتی یک وسایلی تهیه کردیم البته روزگاری خوبی بود
البته بعدا مجید ما شهید شد روحش شاد....